در راستای خنثی سازی توطئه کیهان توسط رضا پهلوی – اقتباس از کامنتهای بالاترین
به اعتقاد من در شرایط اجتماعی تاریخی کنونی میهن ما اقایان میرحسین موسوی و رضا پهلوی دو شخصیت بارز سیاسی هستند
که با وجود خاستگاه متفاوت و سایر تفاوتهائی که دارند ذخیره های بی چون و چرای ملی محسوب میشوند.
متاسفانه یکی در حبس و دیگری در تبعید بسر میبرند و ما در حال حاضر قادر به تغییر شرایط ایندو نیستیم. عرصه مانور انها تنگ است.
شاهدیم که هیچیک از انان دیگری را منکوب نکرده و نمیکند.
در اینجا سخن بر سر پیاده نظام نیست – که خود را مکلف به خرد کردن حریف میداند- بلکه خود شخصیت صاحبنام سیاسی ای ست که وظایف تاریخی برای خویش مقرر هستند…
۰… وظیفه ای خطیر که ببازی گرفتن ان از میل و اراده هر دو خارج است. بدین معنا که اختیار در دست خود شخص نیست!
هر یک به نقش و مسئولیت تاریخی خود اگاه و مقید است.
اگر به جریان سیاسی حاضر توجه کنیم در خواهیم یافت که هر دو درین روند صیقل خورد
ه – از جلد کهنه درامده و مقبولیت بیشتری یافته اند. دلیل ان در تلاش انها در گسترش دامنه اقشار گسترده اجتماعی نهفته است
که مستعد فعال شدن و موثر واقع شدن بر سرنوشت سیاسی خود و ملت خود هستند.
ما ایرانیان موظفیم تعصبات را کنار گذاشته و هر دو را فرزندان این ملت بدانیم
که قصد خدمت دارند. ایندو دشمن نیستند بلکه به تصادف روزگار دشمنان
ریاکار مشترکی دارند که با نفوذ و رخنه در صفوف مبارزاتی علیه هردو در حال توطئه هستند!
او میداند که چشم و گوش ما باز و همه شان را زیر نظر داریم.
من معتقدم که عامل تعیین کننده اصلی هم میهنان حاضر در صحنه مبارزه داخلی هستند.
ولی برخلاف عملکرد در زندگی شخصی – انچه که مربوط به سیاست کشور و سرنوشت مردممان میشود را با ظرافت یک ادم محافظه کار و دوراندیش لمس میکنم.
ما باید دیوانه باشیم که ابسیونهای احتمالی خود برای اینده میهنمان را فدای گرایشات و یا امیال سیاسی و بدتر ازین دو دگمهای سیاسی کنیم!
من به انگیزه قوی یک سیاستمدار بها میدهم! هرچه انگیزه قویتر باشد – پتانسیل و توانمندی تاثیر در روند سیاسی قویتر است
به اعتقاد من در شرایط اجتماعی تاریخی کنونی میهن ما اقایان میرحسین موسوی و رضا پهلوی دو شخصیت بارز سیاسی هستند
که با وجود خاستگاه متفاوت و سایر تفاوتهائی که دارند ذخیره های بی چون و چرای ملی محسوب میشوند.
متاسفانه یکی در حبس و دیگری در تبعید بسر میبرند و ما در حال حاضر قادر به تغییر شرایط ایندو نیستیم. عرصه مانور انها تنگ است.
شاهدیم که هیچیک از انان دیگری را منکوب نکرده و نمیکند.
در اینجا سخن بر سر پیاده نظام نیست – که خود را مکلف به خرد کردن حریف میداند- بلکه خود شخصیت صاحبنام سیاسی ای ست که وظایف تاریخی برای خویش مقرر هستند…
۰… وظیفه ای خطیر که ببازی گرفتن ان از میل و اراده هر دو خارج است. بدین معنا که اختیار در دست خود شخص نیست!
هر یک به نقش و مسئولیت تاریخی خود اگاه و مقید است.
اگر به جریان سیاسی حاضر توجه کنیم در خواهیم یافت که هر دو درین روند صیقل خورد
ه – از جلد کهنه درامده و مقبولیت بیشتری یافته اند. دلیل ان در تلاش انها در گسترش دامنه اقشار گسترده اجتماعی نهفته است
که مستعد فعال شدن و موثر واقع شدن بر سرنوشت سیاسی خود و ملت خود هستند.
ما ایرانیان موظفیم تعصبات را کنار گذاشته و هر دو را فرزندان این ملت بدانیم
که قصد خدمت دارند. ایندو دشمن نیستند بلکه به تصادف روزگار دشمنان
ریاکار مشترکی دارند که با نفوذ و رخنه در صفوف مبارزاتی علیه هردو در حال توطئه هستند!
او میداند که چشم و گوش ما باز و همه شان را زیر نظر داریم.
من معتقدم که عامل تعیین کننده اصلی هم میهنان حاضر در صحنه مبارزه داخلی هستند.
ولی برخلاف عملکرد در زندگی شخصی – انچه که مربوط به سیاست کشور و سرنوشت مردممان میشود را با ظرافت یک ادم محافظه کار و دوراندیش لمس میکنم.
ما باید دیوانه باشیم که ابسیونهای احتمالی خود برای اینده میهنمان را فدای گرایشات و یا امیال سیاسی و بدتر ازین دو دگمهای سیاسی کنیم!
من به انگیزه قوی یک سیاستمدار بها میدهم! هرچه انگیزه قویتر باشد – پتانسیل و توانمندی تاثیر در روند سیاسی قویتر است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر