نظر شاهزاده رضا پهلوی در مورد نوع حکومت فدرالی
محتوای آن به صورت نوشته :
یک زمانی بود در کشور ما زمانی که پدر بزرگ من وارد صحنه شدند که به نظر من و نیز نظر خیلیها اصلا هیچ نهاد عرفی در مملکت ما وجود نداشت ، هیچ نهاد و سازمان اداری و حکومتی وجود نداشت. نه مملکت امنیت داشت نه ما دادگاه داشتیم نه مدرسه. از اول میبایست همه چیز ساخته شود. میبایست یک نظم و انضباط و حفاظت و امنیتی در مملکت پایریزی میشد، و این کار بدونه مرکزیت دادن به حکومت امکان پذیر نبود ! اما امروز میبایست در جهت خلاف آن پیش بریم. جهان در این جهت است کشور ما هم همینطور , باید در جهت عدم تمرکز بریم . آینده ی که لاقل برای خودم تصور میکنم برای آینده ایران، فکر میکنم که حکومت مرکزی در اصل سه مسئولیت کلیدی میبایست داشته باشد؛ اولین آن در بخش اقتصادی و سیاست اقتصادی کشور و توضیح منافع و ثروت کشور به طور عادلانه، مساله دوم طبیعتاً سیاست خارجی کشور هست نسبت به جهان و مساله سوم البته دفاع از مرز و بوم کشور و امنیت داخلی کشور خواهد بود. به اعتقاد من یک سیاست ملی حداقل استاندارد تضمین شده بهداشتی و آموزشی در سرتاسر مملکت باید وجود داشته باشه و باقیش با خودشان ! چرا نمیتونیم این تصوّر رو بکنیم که بتونیم پارلمانهای محلی داشته باشیم؟ خودگردانی محلی داشته باشیم؟ چرا به این باور نباشیم که اگر امروز درسته که ما همه هویت ملی داریم به عنوان یک ایرانی اما حقیقت این بخش دوم است که هیچوقت در طول تاریخمان واقعا نتوانستیم به این اعتراف کنیم و با صداقت بگوییم که ما یک هویت قومی هم داریم ، این را نمیتوان انکار کرد. آن کرد ، آن بلوچ آن عرب خوزستانی آن ترکمن و آن آذری جزو حقایق ما هستند. و این دو با هم منافاتی ندارند . ولی من که چهار گوشه این جهان را سفر کردم دوستان از ویتنام بگیرید تا برزیل، از کانادا بگیرید تا مصر اصلا هیچ ربطی به رنگ پوست و مذهب و فرهنگ یک جامعه ندارد این برمیگردد به بشریت و خواسته بشر! چطور میتوان انگیزه یک شهروند یک مملکتی را به حد اکثر رساند بدون اینکه آن شخص تضمین یک برابری و مساوات کامل در مقابل قانون داشته باشد. این طبیعیست ! اگر امروز میبینیم خطر تجزیه ایران بیشتر است تا قبل، نهایتاً برمیگردد به خود آن حکومت که در کشوری که سدهها بلکه هزارهها کشوری بوده مرکب، که من یادم میاد وقتی تو خیابان راه میرفتیم کسی نمیگفت این آذریست ، این بلوچ است ، این سنّی است این زرتشتی است اصلا از این حرفها نداشتیم همه ایرانی بودیم! بنا بر این وقتی که ما میگوئیم نظامی که قانون اساسی اش مبتنی باشد بر اعلامیه جهانی حقوق بشر خیلی از این دغدغهها و خیلی از این نگرانیها و خیلی از این دیدها را ما میتوانیم رفع بکنیم. زبان مشترک ما زبان فارسی است، اگر امروز من برم کردستان نمیتوانم کردی حرف بزنم ولی حرف همدیگر را به فارسی میفهمیم! اما چرا نتوانند فرهنگ خودشان را ، زبان خودشان را به نسلهای بعدی منتقل بکنند؟ چرا نتوانند رسانههای به زبان خودشان داشته باشند ؟نمیگویم فقط در منطقه خودشان، یک کردی هم که در مشهد زندگی میکند باید بتواند بچه خود را در یک کلاسی ثبت نام بکند که زبان خودشان را تدریس میکند ؟ چرا که نه؟.
منبع >http://www.youtube.com/watch?v=EcaRccWF-oY&feature=share
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر